زندگی روستایی

تو بمان

سه شنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۰۰ ب.ظ

با من بی کس تنها شده، یارا تو بمان
همه رفتند از این خانه خدا را تو بمان

من بی برگ خزان دیده دگر رفتنی ام
تو همه بار و بری، تازه بهارا تو بمان

داغ و درد است همه نقش و نگار دل من
بنگر این نقش بخون شسته نگارا تو بمان

زین بیابان گذری نیست سواران را لیک
دل ما خوش به فریبی است، غبارا تو بمان

هر دم از حلقه عشاق، پریشانی رفت
بسر زلف بتان! سلسله دارا تو بمان

شهریارا، تو بمان بر سر این خیل یتیم
پدرا، یارا، اندوه گسارا تو بمان

سایه، در پای تو، چون موج، دمی زار گریست
که سر سبز تو باد کنارا تو بمان

  • بهروز خان

نظرات  (۶)

اخه چرا چی شده ؟

اره میدونم چی میگی ادمو دیوونه میکنه :(  راستی این مدت که بلاگفا درش گل گرفته بود چیکار میکردی

تنها باشی ...
روز تعطیل باشه ... 
غروب باشد ... 
باران هم ببارد ..... 
احساس میکنی
بلاتکلیف ترین آدم دنیا هستی...!!

سلام خب میگفتی کی تولدته پسا پس تولدت مباااااااااااااااررررررررککککک

میگم کاشکی با امریکا زیاد صمیمی نشیم





من روم نمیشه به اوباما بگم عمو اوبی!
:))
اره تنهام

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی